یاچیرو

متن مرتبط با «شهریور 95» در سایت یاچیرو نوشته شده است

شهریور 95

  •   هفته هایی گذشت شیرین و شلوغ بود بدو بدوهای شاد و هول هولی یه سفر عالی و دلچسب خیلی دلم میخواست میتونستم روزانه نویسی یا سفرنامه نویسی کنم. اما اون سبک از نوشتن طولانیه و من حوصله کارای طولانی رو ندارم!!! با اتوبوس رفتیم سفر رفتنه حالم بد شد.بتون و گاردریل کنار جاده رو بغل کرده بودم . با عشق. سفت. خخخخ. و حسابی بالا آوردم. کمرم صاف نمیشد از شدت فشار و حتی نفهمیدم که چقدر سفت و محکم تجهیزات کنار جاده رو بغل کردم. با گالون آب روغنی راننده صورتم رو شستم. خخخ. تا مقصد زیر پتویی که برادر شوهر مهربون دمه راه گذاشته بود تو ساکمون لرزیدم و دندونام به هم خورد. درسته..,شهریور 95 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها